زد که زد خوب کرد که زد!
زد که زد خوب کرد که زد!
کاربرد این ضرب المثل از این قرار هست :
هر وقت کسی ساده دل بنشیند «خیال پلو» بپزد و آرزوهای دور و دراز ببافد حاضران این مثل را می زنند.
می گویند یک روز زنی که شغلش ماست فروشی بود، ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد. در راه با خودش فکر کرد که «ماست را می فروشم و از قیمت آن چند تا تخم مرغ می خرم. تخم مرغ ها را زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوجه ها که مرغ شدند می فروشم و از قیمت آن گوسفند می خرم. کم کم گوسفندهام زیاد میشه، یک روز میان چوپون من و چوپون کدخدا زد و خورد میشه؛ کدخدا مرا می خواد و از من می پرسه : چرا چوپون تو چوپون مرا زده؟
منم میگم : «زد که زد خوب کرد که زد !» زن که در عالم خیال بود، همینطور که گفت : «زد که زد خوب کرد که زد» سرش را تکان داد و ظرف ماستی از رو سرش به زمین افتاد و ماست ها پخش زمین شد.